قوانین شکست ناپذیر پول (برایان تریسی)
مطالبی که قرار است مطالعه کنید توسط برایان تریسی ارائه میشود.
او میلیونر خود ساخته و یکی از باهوشترین وبا تجربهترین سخنوران و مربیان در دنیای امروز است. برایان بیش از ۲۵ سال و طی فرآیند یادگرفتن اینکه چرا بعضی افراد موفقتر ازدیگران هستند از فقر به ثروت رسیده است. در این برنامه او بهترین قوانین و اصولی که تا به حال در تاریخ بشری برای رسیدن به ثروت شخصی کشف شده است را با شما در میان میگذارد. برایان میداند که درباره چی صحبت میکند. او از دبیرستان فارغالتحصیل نشد. او کارگری میکرد، ظرف میشست، چاه میکند، الوار میچیند، و سالها در مزرعه و دامداری کار میکرد. او در ساختمان و کارخانهها کار میکرده. در اقیانوس اطلس شمالی روی یک کشتی کارکرده است. در آخر به فروش و سپس مدیریت تجارت روآورد که از همانجا شروع به مطالعه افراد موفق کرد. حالا ۲۰ سال به جلو برویم، برایانحالا ۲۲ تجارت مختلف در رشتههای متفاوت را شروع کرده، سازماندهی،مدیریت کرده یا متحول ساخته است. او دربیش از۵ هزار شرکت در آمریکا و ۲۳ کشور خارجی سخنور، مربی و مشاور بوده است. برایان بیش از ۲ میلیون مرد وزن را در دورههایش دربارهی فروش، مدیریت، موفقیت شخصی وپیشرفت مالی فارغ التحصیل کرده است. برایان نه تنها خود را از فقر به ثروت رساند بلکه به هزاران مرد وزن دیگر که با هیچ شروع کردهاند، نشان داده که چطور به استقلال مالی برسند. هریک از این قوانین که قرار است یاد بگیرید میتواند زندگیتان را تغییر دهد. مثل همیشه مهمترین عامل موفقیت برای شما عمل کردن است. وظیفهی شما این است که این اصول و استراتژیها رایاد بگیرید و سپس مدام آنها را در زندگیتان به کاربرید تا نتیجهای مشابه صدها، هزاران و حتی میلیونها مرد وزنی که قبل از شما به آن رسیدهاند، بگیرید. در آخر این برنامه برایان پیشنهاد ویژهای را به شما خواهد کرد که خیلی سریع شما را درجادهی متعالی به سمت استقلال مالی و ثروت شخصی قرار خواهد داد. و حالا این هم برایان تریسی با ۲۱ قانون شکستناپذیر پول.
مقدمه
یکی از اصلیترین هدفهایتان درزندگی، باید رسیدن به استقلال مالی باشد.
باید قصدتان رسیدن به نقطهای باشد که آن قدر پول داشته باشید که دیگر هیچ وقت نگران نداشتن پول نباشید.
آن چه مایهی دلگرمی است، این است که امروزه رسیدن به استقلال مالی بسیار آسانتر از گذشته است. ما در غنیترین دوران تاریخ بشر زندگی میکنیم، بسیار بیشتر ازقبل، اطرافمان را ثروت و فراوانی گرفته است.
هدفتان باید این باشد که در «دوران طلایی بشریت» سهمی داشته باشید.
هدفتان باید این باشد که در «دوران طلایی بشریت» سهمی داشته باشید.
پول در خود انرژی دارد و جذب افرادی میشود که با آن درست برخورد میکنند. پول تمایل دارد به سوی کسانی سرازیر شود که که بتوانند از آن به بهترین شکل برای تولید کالاها و خدمات ارزشمند استفاده کنند و بتوانند آن را سرمایهگذاری کنند تا کار وفرصتهای بیشتری ایجاد شود کهبه سود دیگران باشد.
درعین حال پول از کسانی که از آن درست استفاده نمیکنند یابه شکلی غیر سازنده خرجش میکنند، فرارمیکند، وظیفهی شما این استکه تا جایی که میتوانید، ازراه درست پول به دست آورید وازآن استفاده کنید تا کیفیت زندگی خود و عزیزانتان را بالا ببرید و حالا دراینجا ۲۱ قانون شکست ناپذیر پول را خواهم گفت.
قانون شماره ۱: قانون علت و معلول
۲۱ قانون شکست ناپذیر پول
هر اتفاقی دلیلی دارد. برای هر معلولی علتی وجود دارد.
این قانون، قانون اساسی در سرنوشت بشراست. این قانون میگوید ما دردنیایی زندگی میکنیم که قانون برآن حاکم است، نه شانس. میگوید هراتفاقی دلیلی دارد، چه دلیلش را بدانیم و چه ندانیم. هر معلولی، موفقیت باشد یا شکست، ثروت باشد یا فقر، علت یا علتهای به خصوصی دارد. هر علت یا اتفاقی، نوعی معلول یا پیامد دارد؛ چه آنرا ببینیم وچه نبینیم، چه خوشمان بیاد و چه نیاید.
قانون علت و معلول میگوید که تمام دستاوردها، ثروت، خوشبختی، رفاه و موفقیت، معلول یا نتیجه مستقیم یا غیر مستقیم علتها یا اعمال به خصوصی هستند. اگر معلول یا نتیجهای راکه میخواهید بدست آورید را به وضوح بدانید، احتمالاً میتوانید به آن دست یابید. میتوانید بقیهی کسانی را که به همان هدف رسیدهاند، بررسی کند و شما هم می توانید با انجام همان کاری که آنها کردهاند، به همان نتیجهها برسید.
قانون علت و معلول همانگونه که در مورد چیزهای دیگر صدق میکند در مورد پول هم صادق است. این قانون میگوید که موفقیت مالی یک معلول است؛ و برای همین از علتهای مشخصی ناشی میشود. وقتی این علتها را بشناسید و آنها را درزندگی و فعالیتهایتان به کار ببندید، همان معلولهایی نصیبتان میشود که هزاران یا میلیونها شخص دیگر به آن رسیدهاند. اگر تنها همان کارهایی را بکنید که دیگران قبل از شما کردهاند تا به پول برسند، شما هم میتوانید هر قدر که پول میخواهید، به دست بیاورید. اگر آن کارها را نکنید، به آن نتایج نمیرسید؛ مسئله به همین سادگی است.
مهمترین بیان این قانون جهانی این است. «افکار علت هستند و شرایط، معلولاند.» به عبارت دیگر،میتوان گفت: افکار شما منبع اصلی نیروهای سازنده در زندگیتان است. تمام دنیایتان را با نحوهی تفکرتان میسازید. تمام افراد و موقعیتهای کنونی در زندگی شما به وسیلهی تفکرتان ساختهاید یا بوسیله افکار خودتان جذب شما شدهاند و هنگامیکه تفکرتان را تغییر دهید، زندگیتان رامتحول خواهید ساخت. برخی مواقع این اتفاق فقط در عرض چند ثانیه رخ میدهد.
مهمترین اصل موفقیت شخصی یا کاری این است: «شما همان چیزی میشوید که بیشتر مواقع به آن فکر میکنید»
نحوهی احساس یا عکسالعمل شما به اتفاقاتی که برایتان میافتد بستگی ندارد، بلکه به نوع تفکر شما درمورد این اتفاقات وابسته است. دنیای بیرونتان نیست که موقعیتها یا شرایط را بر شما تحمیل میکند، بلکه دنیای درون شما است که شرایط زندگیتان را میسازد، به ویژه تفکرشما درمورد پول و وضعیت مالیتان تا حد زیادی، تعیین کنندهی وضعیت مالی فعلی شما است.
تشخیص درست، نیمی از درمان است. به بخشهای مهم زندگیتان (خانواده، سلامتی، کار و شرایطمالیتان) نگاه کنید و به رابطهی علت و معلول بین نحوهی تفکر،گفتهها، احساسات، رفتار و نتایجی کهمیگیرید، توجه کنید. با خودتان صادق باشید.
قانون شماره ۲: قانون باور
۲۱ قانون شکست ناپذیر پول
این قانون می گوید هر آنچه که با احساس به آن باور دارید، به واقعیت تبدیل میشود. این قانون میگوید که شما همواره مطابق با باورهایتان به خصوص باورهایی که درمورد خود دارید، عمل میکنید.باورهای شما مثل فیلتر عمل میکند که اطلاعاتی راکه با آن همخوانی ندارند را حذف میکنند. شما لزوماً آنچه
میبینید باور نمیکنید، بلکه همان چیزی را میبینید که از قبل به آن باور داشتهاید. صرف نظر از اینکه باورها و پیش داوریهایتان بر مبنای واقعیت است یا خیال، شما اطلاعاتی که متناقض باباورهایتان است را رد میکنید. این مسئله به طور خاص در مورد پول صدق میکند. بهترین باوری که میتوانید در خودتان ایجاد کنید، این است که سرنوشت شما اینگونه مقدر شده که از لحاظ مالی به موفقیت بزرگی برسید. وقتی کاملاً اطمینان حاصل کردید که در جهت موفقیت مالی پیش میروید، رفتارهایی را درپیش خواهید گرفت که این امر را محقق میسازد.
میبینید باور نمیکنید، بلکه همان چیزی را میبینید که از قبل به آن باور داشتهاید. صرف نظر از اینکه باورها و پیش داوریهایتان بر مبنای واقعیت است یا خیال، شما اطلاعاتی که متناقض باباورهایتان است را رد میکنید. این مسئله به طور خاص در مورد پول صدق میکند. بهترین باوری که میتوانید در خودتان ایجاد کنید، این است که سرنوشت شما اینگونه مقدر شده که از لحاظ مالی به موفقیت بزرگی برسید. وقتی کاملاً اطمینان حاصل کردید که در جهت موفقیت مالی پیش میروید، رفتارهایی را درپیش خواهید گرفت که این امر را محقق میسازد.
بدترین باورهایی که میتوانید داشته باشید، باورهایی است که شما را محدود میسازد. این باورها وقتی وجود دارند که شما فکر کنید از برخی جنبهها محدودیت دارید.
واقعیت این است که هیچ کس از شما بهتر نیست و هیچ کس هم از شما زرنگتر نیست. اگر عملکرد کسی از شما بهتر است، بیشتر به این دلیل است که آن فرد استعدادهای طبیعیاش را بیش از شما پرورش داده. و او قوانین علتو معلولی که درزندگی و امور مالیاش صدق میکند،را قبل از شما آموخته است. اما هر کار عاقلانهای راکه فرد دیگری انجام داده، احتمالاًَشما هم میتوانید انجام دهید. تنها باید روش آن را یاد بگیرید. چه چیزی است کهاگر بدانید امکان ندارد شکست بخورید،جرأت آرزویش را خواهید داشت؟ اگر هیچ محدودیتی نداشتید و اگر همهی زمان، پول، استعداد، مهارت و ارتباطات مورد نیازتان را داشتید،دوست داشتید در زندگیتان چه کاری انجام دهید، چه فردی بشوید یا چه چیزی داشته باشید؟
قانون شماره ۳ : قانون انتظارات
۲۱ قانون شکست ناپذیر پول
این قانون میگوید هر چه را با اطمینان انتظار داشته باشید، مثل خبری از آینده است که خودتان آن را محقق میکنید.
شما همیشه با نحوهی تفکر یا صحبت تان دربارهی اینکه کارها چگونه پیش خواهد رفت، مثل یک پیشگو عمل میکنید.
وقتی بااطمینان انتظار دارید که چیزهای خوبی برایتان اتفاق بیفتد،به طور معمول چنین میشود، اگر هم انتظار داشته باشید اتفاقی منفی بیفتد،معمولاً همین طور خواهد شد.
افراد ثروتمند انتظار دارند که پولدار باشند، افراد موفق انتظار دارند که موفق باشندو افراد شاد ومحبوب باشند. انتظارات شما تا حد زیادی دست خودتان است، پس بهترین انتظارات را ازخودتان داشته باشید. تصورکنید که توانایی نامحدودی دارید ومیتوانید به هر چیزی که در فـکرتان هست،برسید. تصور کنید که عـالیترین لحظههایتان هنوزدرراهند و هر چیزی که تا به حال برایتان اتفاق افتاده، تنها یک نوع آمادهسازی شما برای چیزهای بزرگی است که قرار است بعداً برایتان اتفاق بیفتد.
قانون شماره ۴: قانون جذب
۲۱ قانون شکست ناپذیر پول
این قانون بسیار عالی است و میگوید شما یک آهنربای زنده هستید. این قانون میگوید شما همیشه افراد، موقعیتها وشرایطی را جذب میکنید که با افکار غالبتان هماهنگی دارد. این یکی از قانونهای بزرگی است که بیشتر موفقیتها و شکستهارا در زندگی کاری و شخصی توضیح میدهد. میگوید هرچه را امروز درزندگیتان دارید؛ به سبب طرز فکرتان را تغییر دهید، پس میتوانید زندگیتان را هم دگرگون سازید.
وقتی تمایل شدیدی به موفقیت مالی درخودتان ایجاد کرده باشید و پیوسته به آن فکر کنید، یک میدان نیرو ازانرژی احساسی مثبت ایجاد میکنید که افراد، ایدهها و فرصتهایی را به زندگیتان جذب میکند، که به شما کمک میکند هدف هایتان را به واقعیت تبدیل کنید.
به زندگی مالی کنونی خود نگاه کنید وببینید که چگونه با افکارتان هماهنگی دارد. مسئول همهی چیزهای خوب زندگیتان خود شما هستید. این چیزها را به این علت دارید که شما آنها را به خودتان جذب کردهاید. بعد به چیزهاییکه دراطراف شما وجود دارد و شما از آنها خوشتان نمیآید، نگاه کنیدو مسئولیت کامل آنها را هم به عهده بگیرید. علت وجود آنها نیز خود شما هستید و علت آنها نوعی ضعف در تفکر شما است. این ضعف چیست؟ تصمیم دارید با آن چه کنید.؟
قانون شماره۵: قانون هماهنگی
۲۱ قانون شکست ناپذیر پول
این قانون میگوید که دنیای شما، بازتابی از دنیای درونتان است و با الگوی فکری غالبتان هماهنگی دارد. این یک اصل فوقالعاده است. این قانون، اغلب خوشبختیها وبدبختیها، پیروزیها و شکستها در بزرگیها و حقارتها را در زندگی توضیح میدهد.
پس از سالها مطالعه در این زمینه، هنوز هم در برابر این قانون شگفت زده میشوم. گویا درمقابل گراند کانیون (بزرگترین کوه طبیعی آمریکا) ایستادهام. فقط فکرکنید: دنیای بیرون شما ازهر نظر، بازتابی ازدنیای درونتان است. در بلند مدت، هیچ چیزی برایتان اتفاق نمیافتد، مگراینکه با چیزی دردرونتان هماهنگ باشد.درنتیجه اگر میخواهید چیزی را در زندگیتان تغییر دهید یا بهبود بخشید،باید با تغییر جنبههای درون ذهنتان کار را شروع کنید.
گاهی به این قانون، «معادل ذهنی» هم میگویند. بزرگترین مسئولیتتان درزندگی این است که معادل ذهنی آنچه می خواهید در دنیای بیرون تجربه کنید،در درونتان ایجاد کنید. واقعیت این است که تا وقتی آن را در درونتان ایجاد نکرده باشید، نمیتوانید درنیای بیرون به آن برسید.
زندگیتان تقریباً مثل آیینهی ۳۶۰ درجهای است، هرطرف نگاه کنید، خودتان را میبینید. به هرطرف نگاه کنید،خودتان را میبینید برای مثال روابطتان همیشه بازتاب این است که در درونتان چگونه آدمی هستید. طرز برخورد، سلامتی و شرایط مالیتان هم بازتاب این هستند که اغلب اوقات چگونه فکر میکنید.
قانون هماهنگی، اصل بنیادین اکثرادیان و مکاتب فکری است. به راستی باید قدر این قانون رابدانیم، چون کلید آزادی و خوشبختی فردی است. کلید موفقیت و کامیـابی عظیم است. تنها یک چیز در دنیا هست که میتوانید آن را کنترل کنید و آن هم طرز فکرتان است.
به هرحال،وقتی کنترل کامل فکرتان را در دست بگیرید، همزمان، کنترل تمام جنبههای دیگر زندگیتان را هم در دست خواهید گرفت. اگر فقط دربارهی چیزهایی که میخواهید فکروصحبت کنید واز فکر و صحبت کردن در مورد چیزهایی که نمیخواهید اجتناب کنید، معمار سرنوشت خود خواهید شد و دنیایتان را خودتان خلق خواهید کرد.
قانون شماره ۶: قانون فراوانی
۲۱ قانون شکست ناپذیر پول
این قانون میگوید ما در دنیایی غنی زندگی میکنیم و در آن برای همهی کسانی که به راستی به دنبال پول هستند و حاضرند به قوانین حاکم بر کسب آن عمل کنند، پول کافی وجود دارد.
یعنی پول کافی برای شما وجود دارد. و به راستی هیچ کمبودی نیست. هرچه را بخواهید و مورد نیازتان باشد، عملاًٌ میتوانید داشته باشید.
ما دردنیایی دست و دلبازی زندگی میکنیم و از هرطرف نعمتها و فرصتها، اطرافمان را فراگرفتهاند تا هرچه را میخواهیم، به دست بیاوریم. فکرتان نسبت به کمبود یا فراوانی پول، تأثیر زیادی برپولدار یا پولدار نشدن شما دارد.
اول برداشت از قانون فراوانی این است: «مردم ثروتمند میشوند، چون تصمیم میگیرند ثروتمند بشوند.»افراد به این دلیل ثروتمند میشوند که اعتقاد دارند توانایی ثروتمند شدن را دارند، وبه دلیلی که به این موضوع کاملاً اعتقاد دارند، مطابق آن عمل میکنند و پیوسته کارهایی میکنند که اعتقاداتشان را عملی سازد.
در کتاب «میلیونر فوری» نوشتهی مارک فیشر، میلیونر پیرازپسری که دربارهی میلیونر شدن ازاو راهنمایی خواسته، میپرسد: «چرا هنوز ثروتمند نیستی؟»
این سؤال مهمی است که باید از خودتان بپرسید. جوابی که به این سؤال میدهید،چیزهای زیادی را دربارهی خودتان، برای خودتان روشن میکند.جوابهایتان باعث میشودکه باورهای محدود کننده، تردیدها، ترسها، بهانههای همیشگی، دلیل تراشیها، و توجیهاتتان آشکارمیشود. چرا اکنون پولدار نیستند؟ همهی دلایلی را که به فکرتان میرسد،بنویسید. همراه یک نفر که شما را به خوبی میشناسد، تکتک جوابهایتان را بررسی کنیدونظر اورا بپرسید. ممکن است تعجب کنید که بیشتر جوابهایتان بهانههایی است که به آنها عادت کردهاید.
دلایل یا بهانههایتان هرچه که باشد، میتوانید همین حالا از شرّ آنها خلاص شوید.دنیا پر از صدها و هزاران نفراست که آن قدر مشکلات سرراهشان بوده که حتی نمیتوانید تصورش را بکنید و با این وجود پیشرفتهاند و موفق شدهاند و شما هم میتوانید.
قانون شماره ۷: قانون مبادله
۲۱ قانون شکست ناپذیر پول
این قانون میگوید پول واسطهای است که مردم از طریق آن، کارشان در تولید کالا یا خدمات را با محصولات و خدمات دیگران مبادله میکنند. قبل از به وجود آمدن پول، مبادلهی پایاپای وجود داشت. در معادلهی پایاپای، مردم بدون واسطهی پول، کالاها و خدمات رابه طور مستقیم با کالاها و خدمات دیگران مبادله میکردند. با رشد تمدنها و دردسرساز شدن مبادلهی پایاپای، مردم فهمیدند که میتوانند کالاها یا خدماتشان را با یک واسطه مانند سکه مبادله کنندکه بعد میتوانستند آنرا با محصول و خدمات دیگران تعویض کنند و در نتیجه، همهی روند مبادله کاراتر میشد. امروزه سرکار میرویم و کارمان را با پول معاوضه میکنیم؛ سپس ازاین پول استفاده میکنیم تا حاصل کار دیگران رابخریم. اولین برداشت از قانون مبادله میگوید: «پول معیاری از ارزشی است که مردم برای کالاها یا خدمات قایل هستند»
فقط مبلغی که فرد حاضر است برای چیزی بپردازد؛ تعیین کنندهی ارزش آن است. کالاها و خدمات،به غیر از مبلغی که کسی حاضر است برایشان بپردازد هیچ ارزش دیگری ندارد؛ بنابراین، ارزش هرکالا کاملاً نسبی استوبستگی به افکار، احساسات، نگرش و نظر خریدار احتمالی، در هنگام تصمیم گیری برای خرید دارد.
دومین برداشت ازاین قانون میگوید: «کار شما از نظر دیگران، یکی از ابزارهای تولید ویکی از موارد
هزینهبراست.»
هزینهبراست.»
همهی ما تمایل داریم کارمان یا عرق جبینمان را استثنایی و خاص تلقی کنیم، چون به شدت به شخص ما مربوط میشود، کار ما است و جلوهای از وجود خود ماست.
اما تا جایی که به دیگران مربوط میشود کار ما هزینه است. همهی ما به عنوان مصرف کننده کالا، کارفرما یا خریداری زرنگ، میخواهیم بیشترین کالا را با کمترین هزینه به دستآوریم و اهمیت نمیدهیم، این حاصل کار چه کسی است.
به همین سبب شما نمیتوانید یک قیمت منصفانه یا ثابت روی کار خودتان بگذارید. مبلغی که نصیب میشود وارزشی که ازنظر مالی دارید، ازاین جا تعیین میشود که دیگران حاضرند دریک بازار رقابتی، چه مبلغی برای کار شما بپردازند.
سومین برداشت از این قانون میگوید: «مبلغی که شما به دست میآورید، معیاری است از اینکه دیگران چه ارزشی برای فعالیتهای شما قایل هستند»
نحوهی برخورد بازار با کار شما ساده است. پولی که به شما داده میشود، همیشه با سه عامل، نسبت مستقیم دارد: کاری که میکنید، کیفیت کاری که میکنید، وسختی جایگزین کردن شما با فردی دیگر.پولی که میگیرید،به طور مستقیم متناسب است با کمیتو کیفیت کارتان در مقایسه با کار دیگران، به علاوه ارزشی که دیگران برای کارتان قایل هستند.چهارمین برداشت از قانون مبادله میگوید: «پول یک معلول است، نه یک علت.»کار یا فعالیتتان درمقایسه با ارزش یک کالا یا خدمات، علت است و دستمزد، حقوق یا درآمدی که دریافت میکنید، معلول است. اگر میخواهید معلول (پول) افزایش یابد علت (ارزشیکه به کالا یا خدمات اضافه میکنید) را زیاد کنید. برداشت پنجم قانون مبادله چنین است: «برای افزایش پولی که به دست میآورید، باید ارزش کاری را که میکنید، «افزایش دهید» برای کسب پول بیشتر، باید ارزش بیشتری به محصول بدهید. باید دانش یا مهارتتان را افزایش دهید، عادتهای کاریتان را بهبود بخشید، طولانیتر و سختتر کار کنید، یا خلاقانهترکار کنید که به شما امکان بدهد ازتلاشهایتان نتیجه وبازده بیشتری بگیرید. گاهی هم باید همهی این کارها را با هم انجام بدهید. پردرآمدترین افراد جامعه، کسانی هستند که پیوسته دریک یا بیشتراز این زمینهها رشد میکنند تا ارزش کاری که انجام میدهند را افزایش دهند.
قانون شماره ۸:قانون سرمایه
۲۱ قانون شکست ناپذیر پول
ارزشمندترین داراییتان از نظر پولی، عبارت است از سرمایهی جسمی، ذهنی وتوانایی شما در کسب درآمد. ممکن است ندانید که ارزشمندترین دارایی شما، تواناییتان برای کار کردن است، مگر این که همین حالا انسان ثروتمند باشید. با استفادهی کامل ازتوان کسب در آمدتان، میتوانید سالی چندین میلیون تومان پول وارد زندگیتان کنید. بااستفاده از توان کسب درآمدتان درتولید کالاها و خدمات ارزشمند، میتوانید به میزان کافی پول ایجاد کنید تا بتوانید هرچه را درزندگی میخواهید، بخرید.
میزان درآمد کنونی شما معیارمستقیمی برای اندازهگیری میزان رشدتان درزمینهی توان کسب درآمد تا به امروز است.
اولین برداشت ازقانون سرمایه میگوید: «ارزشمندترین دارایی شما، زمانتان است.»
تنها چیزی که برای فروش دارید، زمانتان است. مقدار زمانی که وقت صرف میکنید و مایهای که دراین مدت زمان از خود میگذارید، تا حد زیادی تعیینکنندهی توان کسب درآمدتان است. ضعف درمدیریت زمان، یکی ازدلایل کارایی ضعیف و موقعیتهای اندک درتمام صنایع است؛ همچنین این مسئله مهمترین مشکل مدیران و فروشندگان در هر رشتهای است.
پول و وقتتان تا حدی قابل تبدیل به یکدیگر هستند. اگر آنها را خرج کنید، برای همیشه از بین رفتهاند و نمیتوانید آنها را برگردانید و تبدیل به هزینههای هدر رفته یا هزینههای ازدست رفته میشوند.
از سوی دیگر میتوانید آنها را سرمایهگذاری کنید که در این صورت، بازدهی خواهند داشت که میتوانید ادامه پیداکند. اگر پولتان را درجهت کسب آگاهی و مهارت بیشترسرمایهگذاری کنید، میتوانید ارزشتان را بالا ببرید. با افزایش تواناییتان در جهت کسب نتایج بهتر برای خودتان و دیگران،توان کسب درآمد و پولی که به دست میآورید را افزایش میدهید که این گاه تا پایان دوراهی کاریتان ادامه مییابد.
یکی اززیرکانهترین کارهایی که میتوانید بکنید، این است که هرماه سه درصد از درآمدتان را برای رشد شخصی و کاری خودتان و برای بهتر شدن در مهمترین کارهایی که انجام میدهید، سرمایهگذاری کنید. بیشترین سودی که میتوانید ازپولتان ببرید، این است که بخشی از وقت و پولتان را دوباره روی توانتان برای کسب درآمد بیشترسرمایهگذاری کنید. همهی افراد موفق دیر یا زود این موضوع را فهمیدهاند وهمهی افراد فقیر و بدبخت،هنوز درتلاش هستند که آنرا بفهمند. سومین برداشتی که میتوان از قانون سرمایه کرد، چنین است: «یکی از بهترین زمینههای سرمایهگذاری وقت و پولتان این است که آن را درجهت افزایش توان کسب درآمدتان صرف کنید»
هدف برنامهریزی راهبردی سازمانی این است که نسبت بازده سرمایهتان یاهمان ROE را افزایش بدهد. لازمهی این کار سازماندهی و باز سازمانـدهی فعالیتهای سازمانی است تا شرکت نسبت به پولی که روی سازمان سرمایهگـذاری کرده است، سود بیشتریبدست آورد. سرمـایهی شخصی شما در زندگی کاری شما،داراییهای ذهنی و عاطفیتان است. پس وظیفه شما این است که از سرمایهی انسانیتان بالاترین بازده را بگیرید تا نسبت بازده انرژی خود را افزایش بدهید. فعالیتهایی که در کارتانبیشترین زمان را میبرند مشخص کنید. زمان بیشتر و بیشتری روی کارهایی که بهترین نتایجی که میتوانید برای کارهایی که بیشترین نفع رابرای سازمان دارد، صرف کنید. مدام دنبال روشهایی باشید که بازده انرژی شمارا افزایش دهد.
قانون شماره ۹: قانون آیندهنگری درمورد زمان
۲۱ قانون شکست ناپذیر پول
این قانون میگوید موفقترین افراد درهر جامعه، کسانی هستند که در تصمیمگیریهای روزانهشان دوره زمانی درازی را در نظر میگیرند.
افرادی که آیندهنگری بلند مدت دارند، حاضرند بهای موفقیت را مدتها قبل از رسیدن به آن بپردازند، درمورد عواقب انتخابهای مالیشان که ده، پانزده و حتی بیست سال آینده ممکن است مشخص شود، فکر میکنند.
متأسفانه مردمی که در پایینترین سطوح اجتماعی هستند، کوتاه مدتترین نگرش زمانی رادارند. بیشترتوجهشان به لذت آنی متمرکزاست و معمولاً رفتارهای مالیشان به گونهای است که قطعاً در بلندمدت منجربه بدهکاری،فقر و مشکلات مالی میشود و معمولاً در کوتاهمدت نیزهمینگونه است.
ازهمان روزی که شروع کنید به در نظرگرفتن پیامدهای احتمالی کارهایتان دربلندمدت ازنظراجتماعی ومالی شروع به ترقی میکنید. وقتی شروع میکنید به تفکر بلند مدتتر و زندگی و اولویتهای مالیتان را با در نظرگرفتن هدفها و آرزوهای آینده سازماندهی میکنید، کیفیت تصمیماتتان بهبود مییابد وتقریباً بلافاصله زندگیتان شروع به بهتر شدن میکند.
اولین برداشت از قانون آیندهنگری بازگوکنندهی این موضوع است:«به تعویق انداختن لذتها، کلید موفقیت مالی است.»
تا بتوانید در بلندمدت ازپاداشهای بزرگتری بهرهمند شوید، نقطهی شروع درایجاد نگرش زمانی بلندمدت است. این نگرش برای هرنوع موفقیت مالی ضروری است.
دومین برداشت از قانون آیندهنگری چنین است: «انضباط شخصی، مهمترین خصیصهای است که موفقیت بلندمدت را تضمین میکند.»
سالها پیش، آلبرت هابرد انضباط شخصی را این گونه تعریف کرد: «توانایی وادارکردن خودتان به انجام کاری که باید بکنید، درزمانی که باید بکنید،چه دوستداشته باشید و چه دوست نداشته باشید.»
تواناییتان دراینکهخودتان را عادت بدهید تابه هدفتان برسید، نشانهی واقعی یک انسان برنده است.
تواناییتان دراینکهخودتان را عادت بدهید تابه هدفتان برسید، نشانهی واقعی یک انسان برنده است.
برداشت سوم قانون آیندهنگری میگوید: «فداکاری در کوتاه مدت، بهایی است که میپردازید تا در بلندمدت،اطمینان خاطر داشته باشید.»
واژهی کلیدی دراینجا «فداکاری» است. وقتی دربرابر وسوسهی انجام کارهای خوشآیند و ساده مقاومت میکنید وبه جای آن خودتان را عادت میدهید که کارهای سخت ولازم را انجام بدهید، در خودتان شخصیتی ایجاد میکنید که برایتان یک زندگی بهتر درآینده را تضمین میکند.
اگر وقت و پولتان را با معاشرتهای بیهوده و تلویزیون نگاه کردن به هدر ندهید و آنها را پیوسته برای رشدتان سرمایهگذاری کنید، خودتان را درمسیر امدادهای غیبی قرار میدهید و عملاً آیندهتان را تضمین میکنید.
قانون شماره ۱۰:قانون پسانداز
۲۱ قانون شکست ناپذیر پول
این قانون میگوید که استقلال مالی نصیب کسی میشود که درطول زندگیاش ده درصد یا بیشتر از درآمدش را پسانداز کند.یکی از زیرکانهترین کارهایی که میتوانید بکنید،این است که پسانداز کنید. یکی از زیرکانهترین کارهایی که میتوانید بکنید، این است که پسانداز کردن بخشی از حقوق هرماهتان رابه یک عادت تبدیل کنید. ثبات و رفاه افراد، خانوادهها و حتی جوامع، رابطهای مستقیمی با میزان پساندازشان دارد. پسانداز امروز، تضمین کنندهی آسایش و امکانات فرد است.
اولین برداشتی که از قانون پسانداز میتوان کرد از کتاب «ثروتمندترین مرد بابل» اثر جرج کلاس گرفته شده که میگوید: «اول سهم خودتان را بردارید». از همین امروز ابتدا ده درصد ازمجموع در آمدتان راپسانداز کنیدو هرگزبه آن دست نزنید. این پساندازها تبدیل به صندوق اندوختههای بلند مدتتان خواهد شد وهرگز نباید ازآن برای کاری غیر از تضمین آیندهی مالیتان استفاده کنید.
اگر ابتدا ده درصد از درآمدتان رابرای خود بردارید و خودتان را وادار کنید تا بانود درصد باقیمانده برایتان عادت میشود. بسیاری از افراد با پسانداز کردن ده درصد ازدرآمدشان شروع میکنند و بعد به پسانداز پانزده، بیست و حتی بیشتر میرسند و در نتیجه، زندگیمالیشان به طورچشمگیری تغییر میکند. زندگی مالی شما هم تغییر خواهد کرد.
برداشت دومی که میتوان از قانون پسانداز کرد، این است: «باید از طرحهای پسانداز و سرمایهگذاری که معافیت مالیاتی دارند، استفاده کنید.»
به سبب نرخ بالای مالیات، پسانداز یا سرمایهگذاریای که مالیات ازآن کسر نمیشود، تا چهل درصدسریعتر از پول مشمول مالیات رشد میکند. پس باید در صندوقهای بازنشستگی و اوراق قرضهسرمایهگذاری کنید.
همین امروز شروع کنید وده درصد از درآمدتان را کنار بگذارید. یک حساب مخصوص برای این کار افتتاح کنید ودر واریز پول به حساب، به صورت ماهانه به اندازهی پرداخت اجارهی خانه و قسط بانک،جدی باشید. هیچ وقت آن را فراموش نکنید.
اگر فعلاً بدهکارهستید و ده درصد برایتان خیلی زیاد است، با پسانداز یک در صد از درآمدتان شروع کنیدو با ۹۹ درصد باقیمانده زندگی کنید. وقتی به زندگی با ۹۹ در صد از درآمدتان عادت کردید، میزان پس اندازتان را به دو درصد افزایش دهید. در طول زمان این میزان را به ده، پانزده و حتی بیست درصد از درآمدتان برسانید. دراین صورت آیندهی مالیتان تضمین خواهد شد.
قانون شماره ۱۱: قانون حفظ پول
این قانون میگوید: «آیندهی مالی شما بستگی به این دارد کهچقدر پول نگه میدارید، نه اینکه چقدر پول درمیآورید.» خیلی از افراد درطی زندگی کاریشان پول زیادی به دست میآورند. بعضی وقتها در
دورههای رونق اقتصادی، از حد توقع خودشان هم فراتر میروند و بیشتراز آن چه فکر میکردند پول درمیآورند.
دورههای رونق اقتصادی، از حد توقع خودشان هم فراتر میروند و بیشتراز آن چه فکر میکردند پول درمیآورند.
معیار واقعی اینکه چقدر خوب عمل میکنید، این است که چه مقدار ازپولی را که درمیآورید، نگه
میدارید. افراد موفق درموردکنار گذاشتن مبالغی پول به طورمنظم و زودتر پس دادن وامهایشان در
دورهی رونق اقتصادی بسیار حساس هستندتا هر وقت زودتر پسدادن وامهایشاندر دورهی رونق اقتصادی بسیار حساس هستند تا هروقت اقتصاد یا کسب و کار دچار رکورد شد، اندوختهای کنار گذاشته باشند.
میدارید. افراد موفق درموردکنار گذاشتن مبالغی پول به طورمنظم و زودتر پس دادن وامهایشان در
دورهی رونق اقتصادی بسیار حساس هستندتا هر وقت زودتر پسدادن وامهایشاندر دورهی رونق اقتصادی بسیار حساس هستند تا هروقت اقتصاد یا کسب و کار دچار رکورد شد، اندوختهای کنار گذاشته باشند.
تمام دارایی واقعی فعلیتان را محاسبه کنید. اموالتان را فهرست کنیدو ببیند اگر بخواهید به سرعت آنها را نقد کنید، هرکدام چقدر میارزند. همهی صورت حسابها، بدهیها و وامهایتان را هم جمع بزنید و آنها را از داراییهایتان کم کنید تا مبلغ خالص تمام دارایی واقعی فعلیتان را محاسبه کنید. اموالتان را فهرست کنید و ببینید اگر بخواهید به سرعت آنها رانقد کنید، هرکدام چقدر میارزند. همهی صورت حسابها،
بدهیهاو وامهایتان را هم جمع بزنید وآنها را از داراییهایتان کم کنید تا مبلغ خالص دارایی فعلیتان را به دست آورید. حالا مبلغ خالص داراییتان را به تعداد سالهایی که کار کردهاید تقسیم کنید. عددی که به دستمیآید، برابر مبلغ خالصی است که هر سال به دست آوردهاید، منهای هزینههای زندگیتان.
بدهیهاو وامهایتان را هم جمع بزنید وآنها را از داراییهایتان کم کنید تا مبلغ خالص دارایی فعلیتان را به دست آورید. حالا مبلغ خالص داراییتان را به تعداد سالهایی که کار کردهاید تقسیم کنید. عددی که به دستمیآید، برابر مبلغ خالصی است که هر سال به دست آوردهاید، منهای هزینههای زندگیتان.
حالا سؤال این است: آیا از آن راضی هستید؟ اگر از مبلغی که هر سال از زمان شروع به کارتان کسبکردهاید و از مبلغی که حفظ کردهاید، راضی نیستید همین امروز دست به کار شوید و چارهای برای آن بیندیشید. همین امروز شروع کنید و به شیوهی دیگری عمل کنید.
قانون شماره ۱۲: قانون پارکینسون
این قانون میگوید:«مخارج بالا میروند تا با درآمدها هماهنگی داشته باشند.»
قانون پارکینسون یکی از معروفترین و مهمترین قانونهای پول و ثروتاندوزی است. سالها قبل اولین بار یک نویسندهی انگلیسی به نام سی نورت کوت پارکینسون، این قانون را بیان کرد که توضیح میدهد چرا بیشتر مردم درزمان بازنشستگی بیپول هستند. و حتی کمی بیشتر ازآن را خرج میکنند. مخارجشان پابه پای درآمدشان بالا میرود. بسیاری ازافراد، امروزه درآمدی چند برابر درآمد مشاغل اولشان دارند، اما به نظر میرسد هریک تومان آن را نیاز دارند تا سطح فعلی زندگیشان را حفظ کنند. هرقدر هم که پول در بیاورند، به نظرمیرسد کم است. اولین برداشتی که میتوان از قانون پارکینسون کرد این است: «استقلال مالی در اثر نقض قانون پارکینسون به دست میآید.»
فقط زمانی شروع میکنید به اندوختن پول و جلو افتادن ازاکثریت مردم که در خودتان ارادهی کافی ایجاد کنید تا در برابر وسوسهی خرج کردن تمام درآمدتان مقاومت کنید.
دومین برداشت قانون پارکینسون چنین است: اگر اجازهدهید میزان افزایش مخارجتان در حدی کمترازافزایش درآمدتان باشد وباقیمانده آن را پس انداز یا سرمایهگذاری کنید، در زندگی کاریتان به استقلال مالی میرسید.»
کلید اصلی این است،من نامش را «سرعتگیر» گذاشتهام. اگر بتوانید بین افزایش درآمدتان و افزایش هزینههایزندگیتان سرعتگیر بگذارید و باقیمانده آنها را پساندازو سرمایهگذاری کنید، میتوانید با افزایش درآمدتان به بهبود زندگیتان ادامه بدهید. با نقض آگاهانهی قانون پارکینسون درنهایت، به استقلال مالی خواهید رسید. ازاین به بعد تصمیم قاطع بگیرید که پنجاه درصد هر افزایشی را که از هر منبعی در درآمدتان ایجاد میشود،پسانداز و سرمایهگذاری کنید. یاد بگیرید که بابقیهاش زندگی کنید. پنجاه در صد هرمبلغی را که از هر منبعی میگیرید، پسانداز کنید. به این ترتیب، بازهم پنجاه درصد دیگرش باقی میماند تا با آن هرکاری کهمیخواهید انجام دهید.
قانون شماره ۱۳:قانون سهتایی
این قانون میگوید استقلال مالی سه پایه دارد: پسانداز، بیمه و سرمایهگذاری.
یکی از مسئولیتهای مهمی که نسبت به خود و افراد تحت تکفلتان دارید، این است که به تدریج دور خودتان یک دژ مالی بسازید. وظیفهی شما این است که این دژ را بسازید و در آن بمانید تا از ناامنیهای مالی که اکثر مردم تجربه میکنند،درامان باشید. برای رسیدن به این هدف باید نسبت درستی ازداراییهایتان را درهر کدام ازاین سه بخش نگه دارید: پسانداز، بیمه و سرمایهگذاری.
اولین استنباطی که میتوان ازقانون سهتایی کرد این است. «برای امنیت کامل دربرابر مسائل غیر منتظره، لازم است پسانداز نقد شدنی معادل مخارج عادی دو تا ششماه را داشته باشید»
اولین هدف مالیتان باید این باشد که به اندازهی پول پسانداز کنید که اگر تا شش ماه هم منبع درآمدتان را از دست دادید، بازهم پول کافی داشته باشید که زندگیتان را بگذرانید.
همین که این مبلغ پول را پسانداز کرده، در یک حساب سپردهگذاری کوتاهمدت پرسود بگذارید یا اوراق مشارکت بخرید، به شما احساس اطمینان و آرامش درونی فوق العادهای خواهد بخشید. اینکه بدانید چنین پولی را کنار گذاشتهاید، باعث میشود بسیار مؤثرتر از وقتی باشید که نگران حقوق بعدی یا خرید خانه هستید.
استنباط دوم قانون سهتایی این است: «باید به اندازهی کافی خود را بیمه کنید تا برای هر اتفاق اضطراری که برایش پولی در حسابتان ندارید، آمادگی داشته باشید.»
همیشه به اندازهی کافی خود را بیمه کنید تا در شرایط اضطراری که نمیتوانید هزینهاش را پرداخت کنید، از خودتان محافظت کرده باشید. بیمهی درمانی کافی داشته باشید تا مخارج خودتان وسایرین را در هر اضطرار پزشکی تأمین کنید. اتومبیلتان را بیمهی شخص ثالث وبیمهی بدنه کنید. بیمهی عمر داشته باشید تا اگر اتفاق ناگواری برایتان افتاد، افراد تحت تکفلتان تأمین باشند. شاید عمیقترین نیازیا خواستهی فطری بشر، میل به امنیت باشد و شما بدون بیمهی کافی، خطراتی را میپذیرید که توان مالیاش را ندارید. استنباط سوم قانون سهتایی این است: «هدف نهایی مالیتان باید این باشد که آن قدر سرمایه جمع کنید که در آمد حاصل از سرمایهگذاریهایتان، بیشتر از درآمدی شود که میتوانید ازشغلتان داشته باشید.»
زندگیتان به طور کلی سه قسمت دارد که البته باهم همپوشانی دارند:
۱. سالهای یادگیری که رشد و تحصیل میکنید؛
۲. سالهای حقوق بگیری که تقریباً از ۲۰ سالگی تا ۶۵ سالگی است.
۳. سالهای مستمری بگیری که میتوانید بازنشسته شوید وامید به زندگی امروزه به طور متوسط حدود هشتاد سال است که البته این عدد درحال افزایش است.
سادهترین و مؤثرترین راهکار مالی این است که در طول زندگی کاریتان پسانداز و سرمایهگذاری کنید تا اینکه درآمد حاصل از سرمایهگذاریهایتان بیشتر از درآمدی شود که میتوانید از شغلتان داشته باشید. دراین مرحله میتوانید کمکم از شغل عادیتان بیرون بیاید وبیشتروقت تان را به اداره سرمایههایتان اختصاص دهید.
به نظر میآید این یک راهبرد بسیار ساده برای برنامهریزی یک عمر است،اما جالب است که تعداد کمی از مردم آن را دنبال میکنند و تعداد زیادی از مردم به سن ۶۵ سالگی میرسند، درحالی که اندوختهی ناچیزی دارند. امروزه دارای خالص یک فرد بازنشسته در آمریکا به طور متوسط حدود ۳۱۰۰۰ دلار به اضافهی حقوق بازنشستگی است.
نگذارید این مسئله برای شما هم اتفاق بیفتد.
قانون شماره ۱۴: قانون سرمایهگذاری
این قانون میگوید قبل از سرمایهگـذاری باید تحقیق کنید. این یکی از مهمترین قـانونهای پولی است و میگویند برایبررسی هر سرمایهگذاری،باید دست کم همان مقدار وقت بگذارید برای بدست آوردن پول آن سرمایهگذاری وقت صرف کردهاید.
هرگز سعی نکنید زود با پولتان خداحافظی کنید. برای کسب آن به سختی کارکرده وبرای اندوختنش وقت زیادی صرف کردهاید.قبل ازاینکه تعهدی برای سرمایهگذاری بدهید، همهی جنبههای آنرا کاملاً بررسی کنید. به دنبال روشن شدن کامل و دقیق همهی جزئیات باشید. درمورد سرمایهگذاری درهر زمینهای، اطلاعات صادقانه، دقیق و کافی بخواهید. اگر هرگونه نگرانی یا تردیدی داشتید، احتمالاً نگه داشتن پول آن در بانک یابه صورت اوراق مشارکت بهتر از صرف آن در سرمایهگذاری پرخطر یا پذیرش خطر ازدست دادن آن است.
اولین برداشت ازقانون سرمایهگذاری این است: «تنها کار آسان دشوار درمورد پول، ازدست دادن آن است.» پول درآوردن دریک بازار رقابتی دشوار است.اما ازدست دادن آن یکی از سادهترین کارهایی است کهمیتوانید انجام دهید. یک ضرب المثل ژاپنی میگوید: «پول درآوردنمثل کندن زمین یا میخ است. در حالی که ازدست دادن پول، مانند ریختن آب روی شن است.»
دومین برداشت از این قانون، جملهی میلیارد خود ساخته، ماروین دیوس است که در پاسخ مصاحبهگر مجلهی فوربز درمورد قواعدش درمورد پول درآوردن گفت: «پول درآوردن یک قانون ساده دارد و آن این است: پول را ازدست ندهید.»
او میگوید : اگر احتمالش هست که پولتان را ازدست بدهید، از همان اول آن راندهید. این قانون آن قدر مهم است که باید آن را بنویسید و جایی بگذارید که جلوی چشمتان باشد. بارها و بارها آنرا بخوانید و دوباره بخوانید.
پولتان رابخشی از زندگیتان بدانید. باید ساعتها، هفتهها و حتی سالها ازوقتتان را بدهید تا پولی را برای پساندازو سرمایهگذاری دربیاورید. این زمان را نمیتوان جایگزین کرد بخشی ازعمر گرانبهای شما است که برای همیشه رفته است. اگرتنها کاری که شما میکنید، این باشد که به جای ازدست دادنپولتان آنرا محکم نگهدارید، همین کار به تنهایی میتواند رسیدن به امنیت مالی را برایتان تضمین کند. به یاد داشته باشید که پولتان را ازدست ندهید.
سومین برداشت از قانون سرمایهگذاری چنین است:«اگر فکر میکنید که اشکالی دارد کمی ازپولتان را از دست بدهید، احتمالاً در نهایت پول زیادی را از دست خواهید داد.»
طرز فکر کسی که گمان میکند پول کافی دارد تاخطر از دست دادن مبلغ کمی را بپذیرد، اشتباه است، یک مثل قدیمی هست که میگوید: «احمق و پولش زود ازهم جدا میشوند»یک مثل دیگر میگوید:
«وقتی یک فرد باتجربه بایک فرد پول دار ملاقات میکند، فرد پولدار صاحب تجربه میشود وفرد باتجربه صاحب پول»
همیشه از خودتان بپرسید اگر تمام پول یک سرمایهگذاری نامطمئن راازدست بدهید، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا میتوانید عواقبش را تحمل کنید؟ اگر نمیتوانید، ازهمان اول سرمایهگذاری نکنید.
برداشت چهارم قانون سرمایهگذاری این است: «سرمایهتان را فقط به افراد کارکشتهای بدهید که سوابق موفقی در سرمایهگذاری پول خودشان داشتهاند.»
هدف شما باید این باشد که سرمایهتان را فقط به دست کسانی بدهید که چنان سابقهی هدف شما باید این باشد که سرمایهتان رافقط به دست کسانی بدهید که چنان سابقهی درخشانی در امور مالی داشته باشند که خطرازدست دادن پولتان به طورچشمگیری کم شود. پول را ازدست ندهید. هروقت دیدید وسوسه میشوید، به سراغ این قانون برگردید وتصمیم قاطع بگیرید که آنچه رادارید، محکم نگهدارید. فقط روی چیزهایی سرمایهگذاری کنید که کاملاً ازآنها سردر میآورید و به آنها اعتقاد دارید. درامر سرمایهگذاری،فقط نظر کسانی را بپذیرند که با پیروی از نظرخودشان به موفقیت مالی رسیدهاند.
قانون شماره ۱۵: قانون سود مرکب
این قانون میگوید: «سرمایهگذاری محتاطانه پولتان همراه با سود مرکب، در نهایت شمارا پولدارخواهد کرد» سود مرکب یکی ازبزرگترین معجزههای اقتصادی در تاریخ بشراست. آلبرت انیشتین آن را قویترین نیرو درجامعه میداند. وقتی اجازه میدهید پولتان با سود مرکب درطی مدت زمان کافی جمع شود، بیش از حد انتظارتان زیاد خواهد شد. میتوانید از قانون ۷۲ استفاده کنید تا تعیین کنید چقدرطول میکشد پولتان با سود معینی دو برابر شود. روش ساده آن استکه عدد ۷۲ را بر درصد سود تقسیم کنید.به عنوان مثال اگر هشت درصد سود برای سرمایهگذاریتان دریافت میکنید، عدد ۷۲ را بر هشت تقسیم کنید. پاسخ عدد نه است، یعنی نه سال طول خواهد کشد تا پولتان راباسود هشت درصد، دوبرابرکنید. تخمین زده شده که اگریک دلار با نرخ سه درصد سود درزمان حضرتعیسی (ع) سرمایهگذاری میشد، تبدیل به نصف پولی میشد که امروز درجهان وجوددارد. اگر اجازه داده میشد این پول رشد کند و دو برابرشود وبارها و بارها دوبرابر شود، امروز به چند میلیارد یا چند تریلیارد میشد.
برداشت اول ازاین قانون میگوید:«کلید سود مرکب این است که پول را کنار بگذارید و هرگزبه آن دست نزنید.»
هروقت شروع کردید به انباشتن پول و پولتان رشد کرد، هرگز و هرگز نباید به آن دست بزنید.»
هر وقت شروع کردیدبه انباشتن پول و پولتان رشد کرد، هرگز و هرگز نبایدبه آن دست بزنید و نباید به هیچ دلیلی آن را خرج کنید. اگر این نکته رارعایت میکنید، شاید کم باشد، اما سود مرکب رااز دستمیدهید. پولی که امروز از آن خرج میکنید، شاید کم باشد، اما مبلغی رااز دست میدهید که میتوانست در آینده به مبلغ زیادی تبدیل شود. اگر بهحد کافی زود شروع کنید و به طور منسجم سرمایهگذاری کنید و هیچ وقت سراغ اندوختههایتان نروید و به معجزهی سود مرکب اعتماد کنید، ثروتمند خواهید شد.
یک فرد معمولی با درآمدی معمولی که از ۲۱ سالگی تا ۶۵ سالگی هرماه صدهزار تومان و سود مرکبی معادل ده درصد دراین مدت کسبکرده است، هنگامی که بازنشسته میشود، دارایی خالص او بیش ازیک میلیون دلار خواهد بود.
یک حساب سپردهی سرمایهگذاری ماهانهی معمولی برای خودتان افتتاح کنید و متعهد شوید که مبلغ ثابتی را در پنج، ده یا حتی بیست سال آینده سرمایهگذاری کنید. شرکتی را انتخاب کنید که مجموعهای از حوزههای مختلف سرمایهگذاری داشته باشد و بگذارید پولتان ماهها و سالها برایتان کار کند.
قانون شماره ۱۶: قانون انباشت
این قانون میگوید: «هر دستاورد بزرگ مالی، حاصل انباشت صدها کارو فداکاریهای کوچک است که هیچ کس آن را نمیبیند یا قدرش را نمیداند.»
دستیابی به استقلال مالی نیاز به تلاشهای کوچک زیادی ازطرف شما دارد. برای شروع روند انباشت باید منظمو با پشتکارباشید. بایستی مدت زمانی بسیار طولانی آن را ادامه بدهید. درابتدا شما تغییر یا تفاوت اندکی خواهید دید،اما به تدریج تلاشهایتان ثمر خواهد داد؛ کم کم شروع میکنید به پیشی گرفتن ازافرادی که وضعیتی مشابه شما دارند؛ وضعیت مالی شما بهبود خواهد یافت؛ وبدهیهایتان از بین خواهد رفت؛ حساب بانکیتان رشد خواهد کرد و تمام زندگیتان بهتر خواهد شد.
اولین استنباطی که ازقانون انباشت میتوان کرد چنین است: «همگام با انباشت سرمایههایتان، شتابی خواهید گرفت که شما را با سرعت بیشتری به سمت اهداف مالیتان سوق میدهد.»
شروع برنامهی انباشت مالی سخت است، اما وقتی شروع کردید،خواهید دید که ادامهی آن سادهتر و سادهتر میشود.
اصل شتاب، یکی از بزرگترین اسرار موفقیت است. این اصل میگوید که غلبه براینرسی و مقاومت اولیه درمقابل انباشت مالی، انرژی زیادی میبرد، اما وقتی شروع کردید،انرژی مقاومت اولیه در مقابل انباشت مالی، سخت است،اما وقتی شروع کردید، خواهید دید که ادامهی آن سادهتر و سادهترمیشود.
اصل شتاب، یکی از بزرگترین اسرار موفقیت است. این اصل میگوید که غلبه براینرسی و مقاومت اولیه درمقابل انباشت مالی، انرژی زیادی میبرد،اما وقتی شروع کردید، انرژی بسیار کمتری برای ادامه آن مورد نیازاست.
استنباط دوم قانون انباشت میگوید: «درابتدای کار سخت است اما با حرکت قدم به قدم کارها آسانمیشوند.» برای اولین بار وقتی درمورد پسانداز ده یا بیست درصد ازدرآمدتان فکر میکنید، بلافاصله همهجور دلیل درتأیید امکان ناپذیر نبودن این کار به ذهنتان میآید.شاید تا خرخره در قرض فرو رفته باشید. شاید همهیپولی را که در میآورید خرج میکنید تا چرخ زندگیتان بچرخد. اما اگر خودتان را در این وضعیت می بینید،باز هم راه حلی وجود دارد. شروع کنید به پس انداز کردن یک درصد از درآمدتان که باید از دست زدن به آن اجتناب کنید. ازاین به بعد عصرها که به خانه برمیگردید، پول خردهایتان را دریک ظرف بزرگ بریزید. هر وقت این ظرف پر شد، پولهای داخل آنرا به بانک ببرید و آن را در حساب پساندازتان واریز کنید.
هرگاه پول اضافهای ازمحل فروش چیزی به دست میآورید یا پس از پرداخت یک بدهی قدیمی، مقداری پول اضافه میآورید یا تشویقی دریافت میکنید، آنرابه جای خرج کردن، درحساب مخصوصتان بگذارید. سرعتی که این مقادیر اندک شروع به انباشته شدن میکنند، شما را شگفت زده خواهد کرد.
هر وقت پس انداز کردن یک درصد برایتان آسان شد، آنرابه دو، سه، چهار و پنج درصد افزایش دهید وهمین طورادامه بدهید. درمدت یک سال خواهید دید که از بدهیهایتان خلاص میشوید و ده،پانزده و حتی بیست درصد از درآمدتان را پسانداز میکنید، بدون آنکه تأثیر محسوسی بر زندگیتان داشته باشد.
قانون شماره ۱۷: قانون مغناطیس
این قانون میگوید:«هرچه مبلغ بیشتری پول پسانداز و انباشته کنید، پول بیشتری را به زندگیتان جذب خواهید کرد.»
قانون جذب، دلیل اصلی انباشت ثروت درطولتاریخ بوده است. این قانون، دلیل بسیاری ازموفقیتها و شکستها درزمینههای مختلف زندگی به خصوص مسائل مالی را توضیح میدهد. پول جایی میرود که محبوب و مورد احترام باشد. هرچه احساس مثبتتری نسبت به پول داشته باشید، فرصتهای بیشتری برای بیشترپول درآوردن به خودتان جذب خواهید کرد. اولین برداشت از قانون جذب که درمورد پول صادق است، چنین است: «تفکر آگاهانه درمورد ثروت، پول را مانند آهنربا به خود جذب میکند. دقیقاًمانند آهنربایی کهبراده های آهن رابه خودش جذب میکند. به همین دلیل، خیلی مهم که شروع کنید به انباشتن پول، صرفنظر از این که وضعیت فعلیتان چگونه است.» (حتی شده چند سکه در قلک بیندازید. با مبلغی اندک شروع به پسانداز کنید.) این مقدار همراه جاذبهی حاصل از احساس، علاقه و امید شما باعث میشودپول بیشتر با سرعتی بیشترازحد انتظارتان جذب شما شود. نتیجهی دوم قانون جاذبهمیگوید:«پول، پول میآورد.» وقتی شروع به انباشتن پول میکنید، این کارباعث میشود پول بیشتر و فرصتهای بیشتری برای کسب پول بیشترجذبتان شود. به همین دلیل،مهم است که حتی شده بامبلغی بسیار اندک کارراشروع کنید. از اتفاقاتی که خواهد افتاد، تعجب خواهید کرد. هر روز، هرهفته و هر ماه مدت زمانی را صرف تفکردرمورد وضعیتمالیتان بکنید و دنبال راههای بگردید تا از پولتان، استفادهی زیرکانهتری بکنید. هرچه وقت بیشتری به تفکر هوشمندان درمورد امور مالیتان اختصاص دهید، تصمیمات بهتری خواهید گرفت و پول بیشتری به دست خواهید آورد و هرچه بیشتر در مورد پساندازها و سرمایهگذاریهایتان فکرکنید، پساندازها و سرمایهگذاریهای بیشتری به زندگیتان جذب خواهید کرد.
قانون شماره ۱۸: قانون شتاب مضاعف
این قانون میگوید: «هرچه سریعتر به سمت آزادی مالی حرکت کنید، آزادی مالی هم سریعتر به سمت شما حرکت خواهد کرد.» هر چه پول بیشتری انباشته میکنید و هرچه موفقیتهای بیشتری کسب کنید، به نظرمیآید پول و موفقیت بیشتربا سرعت بیشتر و ازمنابع مختلف به سمت شما حرکت خواهد کرد. همه افرادی که امروزه از نظر مالی موفق هستندقبل ازاین که اولین فرصت واقعیشان ر ا به دست بیاورند تجربهی تلاش بسیار سخت و گاهی چندین سالهای داشتند، اما پس از آن، فرصتهای بیشتر و بیشتری ازمنابع مختلفبه سمت آنها سرازیر شد.
مشکل اصلی بیشتر افراد موفق، اولویتبندی فرصتهایی است که از هر طرف به سوی آن ها سرازیر میشود. برای شما هم به زودی همین اتفاق خواهد افتاد.
اولین استنباطاز قانون شتاب مضاعف این استکه: دست کم هشتاد درصد از موفقیت شما در بیست درصد زمان پایانی که صرف میکنید بدست میآید. این یک کشف بزرگ است. به این فکر کنید.شما فقط ازهشتاد درصدابتدای کار و پولی که در یک شرکت، کسب و کار یا پروژهی سرمایهگذاری کردهاید، بیست درصد از موفقیتی را که برایتان ممکن بودبهدست آوردیدرا کسب میکنید. بقیه هشتاد درصد رادر بیست درصد پایانی زمان و مبلغی که سرمایهگذاری کردید، به دست خواهید آورد.
پیتر لینچ،مدیر سابق شرکت سرمایهگذاری ماژلان که یکی از موفقترین شرکتهای سرمایهگذاری در تاریخ است، گفته که بهترین سرمایهگذاریها آنهایی بود که مدت زمان زیادی طول کشید تابه ثمر برسد. او معمولاً سهام شرکتهایی را میخرد که چندین سال به ارزش آنها افزوده نشده بود، اما پس از آن، قیمتش ده یا بیست برابر افزایش مییافت. این سیاست اودرانتخاب سهام دربلند مدت باعث شد وی درنهایت، به یکی ازموفقترینو پردرآمدترین مدیران مالی در آمریکا تبدیل شود.
قانون شماره ۱۹: قانون بازار سهام
این قانون میگوید که ارزش یک سهام عبارت است از کل درآمد انتظار از آن سهم که به قیمت امروز محاسبه شده است. معنی این حرف این است که یک سهم از کل سهام به منزله یک سهم از مالکیت یک شرکت است. این سهم،صاحبش را در تمام مزایا و ریسکهای مالکیت آن شرکت سهیم میکند، ازجمله سودها، ضررها، افزایش ارزش سهام، کاهش ارزش آن، مدیریت خوب یا بدو افزایش یا کاهش تقاضای کالاها یا خدماتی که شرکت تولید میکند و به فروش میرساند.
وقتی سهام میخرید، دارید مبلغ مشخصی پول را سرمایهگذاری میکنید و باوردارید که بازدهتان بیشتر از آن چیزی خواهد بود که در یک سرمایهگذاری (مثل اوراق مشارکت) به دست میآورید. خرید سهام، نوعی قمار است، چون هم آیندهی شرکت و هم ارزش سهام غیر قابل پیشبینی است. آنها وابسته به عواملبیشمار در بازار هستند؛ مانند فروش، رقابت،تغییرات در فن آوری،نرخ سود، کیفیت مدیریت، رخدادهای جهانی،آبو هوا و خیلی چیزهای دیگر.اولین برداشت ازقانون بازار سهام این است: «افراد شجاع پول درمیآورند، افراد محتاط هم پول درمیآورند، اما طمع کارها بدبخت میشوند.» یعنی کسانی که در زمان رشد بازار به شدت سرمایهگذاری میکنند، سود میبرند، کسانی که در زمان افت بازار، سهام شان را میفروشند تا سرمایهی خود را نجات دهند، سودمیبرند،اما افراد طمع کار که میکوشند پول زیادی به جیب بزنند، تقریباً همیشه ضرر میکنند. بیش از هفتاد درصد از بورس بازار روزانه (کسانی که صبح با خرید سهام واردبازار میشوند و تا شبآنها را فروخته، ازبازار خارج میشوند) ضرر میکنند و بسیاری از آنها همهی سرمایههایشان را از دست میدهند.
برداشت دوم ازقانون بازار سهام این است: «سرمایه گذاری بلند مدت دربازار سهام، بهترین راه دستیابی به امنیت مالی دردرازمدت است.»
ارزش سهامی که در بازارهای ایالات متحده معامله میشود،درهشتاد سال اخیر به طور میانگین، یازده درصد افزایش داشته است؛ درنتیجه فردی که در بیست سالگی شروع به سرمایهگذاری کرده،و ماهی صد دلار دریک شرکت سرمایه گذاری پول گذاشته باشد که سالیانه ده درصد رشد داشته، وقتی بازنشسته میشود، دارایی خالص او بیش از یک میلیون دلار خواهد بود. سومین استنباطی که ازاین قانون میتوان کرد چنین است: «خرید سهام به صورت مداوم شما را در درازمدت ثروتمند خواهد کرد.»
معنیش در واقع این است که دربازار چیزی به نام زمان سنجی وجود ندارد. تقریباً برای شما و هر فرد دیگری، محال است که همیشه به طورمداوم، سهام شرکت خوب و با ثباتی رابخرید که کالاها و خدمات باارزش و معتبری میفروشند و این سهام را در درازمدت حفظ کنید.استنباط شماره چهار
میگوید: «بازار بورس توسط حرفهایها مدیریت میشود و ازحرفهایها هم تشکیل شده است.»
میگوید: «بازار بورس توسط حرفهایها مدیریت میشود و ازحرفهایها هم تشکیل شده است.»
یعنی خرید هر سهام، به منزلهی فروش همان سهام توسط فرد دیگری است. کسی که سهام رامیخرد، شرطمیبندد که ارزش سهام پایین خواهد آمد. پس هر خرید و فروش سهام یک مسابقه است که در آن یک فرد، عقل وقوهی تشخیص خود را در برابر عقل و قوه تشخیص طرف مقابل شرط میبندد. بسیاری ازاین افراد، حرفهایهایی هستند که این کار را هفتهای پنجاه تا شصت ساعت انجام میدهند. پس امنترین کار برای شما این است که در سهامهای شاخصی سرمایهگذاری کنید که نماد سهامهای موجود در یک مجموعه استو قیمتش براساس روند میانگین بازار، بالا و پایین میرود.
قانون شماره ۲۰: قانون املاک
این قانون میگوید که ارزش یک ملک،معادل قدرت کسب درآمد آن در آینده است. ارزش یک ملک بستگی به مجموع درآمدی دارد که آن ملک دربهترین حالت میتواند ازحالا به بعد تولید کند. ممکن است یک ملک برای یک مالک خاص، ارزش عاطفی داشته باشد، ولی ارزش پولی آن بستگی به قدرت کسب درآمد آن در آینده دارد.
میلیونها کیلومتر مربع زمین وجود دارد که هیچگاه ارزش واقعی نخواهند داشت؛ مانند بیابانها که هیچگاه قدرتی برای کسب درآمد نخواهند داشت واز آنها نمیتوان برای ایجاد درآمد، تأمین مسکن یارفع نیازهای بشراستفاده کرد. درمناطق وسیعی از بسیاری ازشهرهای بزرگ، دورهی رشد و ساخت و ساز تمام شده واحتمالاً دیگر برنخواهد گشت؛ به همین دلیل ارزش ملک دراین مناطق،در حال کاهش است. همه روزه برخی از افراد،خانههاو املاکشان را به قیمتی کمتر از قیمت خریدشان میفروشند و خانههای تعداد دیگری از مردم توسط بانک مصادره میشود، چون قدرت درآمدزایی و جذابیت این املاک کم شده و درنتیجه ارزششان هم پایین آمده است. اولین برداشت از قانون املاک این است: «درزمان خرید ملک است که سود می برید ووقتی آن را میفروشید این موضوع را درک میکنید» این موضوع خیلی مهم است. خرید یک ملک با قیمت و شرایط مناسب، به شما امکان میدهد که بعداً آن را با سود بیشتری بفروشید. خیلی ازافراد فکر میکنند که موقع فروش ملکشان سود میبرند،صرفنظر ازاین که چطورو به چه قیمتی آن را خریدهاند، در صورتی که قضیه برعکس است. به این میگویند خرید درشکه قبل ازخرید اسب هرچه درمورد یک ملک دقیقتر تحقیق کنید و پیشنهاد خرید سنجیدهتری بدهید، احتمال آن که معاملهای
نصیبتان شود که بعد بتوانید آنرا با سود بفروشید، بیشتراست. استنباط دوم از قانون املاک این است:«سه کلید در انتخاب ملک عبارتند از: موقعیتو موقعیت و موقعیت»
نصیبتان شود که بعد بتوانید آنرا با سود بفروشید، بیشتراست. استنباط دوم از قانون املاک این است:«سه کلید در انتخاب ملک عبارتند از: موقعیتو موقعیت و موقعیت»
قانون شماره ۲۱: قانون اینترنت
این قانون میگوید اینترنت وسیلهای است برای تبادل سریع انواع مختلفی ازاطلاعات، تمام انقلابها درزمینهی فنآوری اینترنت، بریک موضوع تمرکز دارد که آن افزایش سرعت و قابل اعتماد بودن اطلاعات مهم تبادل شده بین طرفهای ذینفع است. هررشدوتوسعهای که در فنآوری اینترنت وجوددارد، راهی برای افزایش سرعت برای این تبادلات است.
اولین برداشت ازقانون اینترنت این است: «سه کلید موفقیت دراینترنت این است: سریعتر و ارزانتر وآسانتر.»
امروزه مثل گذشته نیست و مردم عجله دارند. همه میخواهند آن چه را دوست دارند، با ارزانترین قیمت به سادهترین نحو و با حداکثر راحتی به دست آورند. شرکتهای موفق اینترنتی، شرکتهایی هستند که کالاها و خدماتشان را سریعتر، ارزانتر و سادهتر ازرقیبانشان عرضه میکنند. یک شرکت اینترنتی برای بقاو رشد خود، باید هر سه عامل را داشته باشد. برداشت دوم ازقانون اینترنت این است: «ارزش یک شرکت اینترنتی، با ارزش اطلاعاتی که ارایه میکند، نسبت مستقیمی دارد.»
هر چه تأثیر فوری مالی یا شخصی کالاها، خدمات و اطلاعاتی که یک شرکت اینترنتی به متشریانش ارایه میکند بیشترباشد، ارزش آن شرکت بیشتر است. شرکتهای اینترنتی زیادی وجود دارند که اطلاعات، کالاها و خدماتی ارائه میکنند که ارزش و محبوبیت کمی دارند و فقط تعداد اندکی از فروشندگان و خریداران بالقوه آنها را خریداری میکنند.
سومین برداشت از قانون اینترنت میگوید:«ارزش واقعی اطلاعات،برابر بهایی است که مردم حاضرندمقابلش بپردازند.» امروزه بسیاری از سایتهای اینترنتی اطلاعات مجانی ارائه میکنند فروختن اطلاعات در اینترنت بسیار مشکل است. درواقع به دلیل شدت بالای رقابت در اینترنت، شرکتها باید مقدار زیادی اطلاعات مجانی بدهند تا فقط بتواندبرای سایتشان مراجعانی جذب کنند.
مقدارزیادی اطلاعات مجانی بدهند تا فقط بتوانند برای سایتشان مراجعانی جذب کنند که ممکن استبه خریدکالا یا خدماتشان علاقه پیدا کنند. تنها چیزی که درمقابل ارائه خدمات مجانی نصیبتان میشود، تقاضا برای خدمات مجانی بیشتراست.
برداشت چهارم ازقانون اینترنت چنین است: «یک شرکت اینترنتی فقط بافروش کالاها و خدمات کافی و همراه باسود میتواند دوام بیاورد.»
از این نکته برمیآید که یک شرکت اینترنتی باید یک کالا یا خدمات را همراه با سود بفروشد و سودش رابین سهام داران تقسیم کند. به سبب رقابتی که امروزه بین میلیونها شرکت اینترنتی وجود دارد، هزینهی جلب یک مشتری برای یک خرید حدود ۲۵۰ دلار است. ممکن است لازم باشدیک خریدار، چندین مرتبه از یک شرکت خرید کند تا فقط هزینهی اولیه برای پیدا کردن این خریدار جبران شود. تا آن موقع ممکن است این شرکت اینترنتی پولش تمام شده و کسب و کارش تعطیل شده باشد.
خب اجازه دهید این قانونهایپول را برای رسیدن به موفقیت مالی تا آخر عمر را در چهارکلید اساسی خلاصه کنم. اول اینکه میتوانید پول دربیاورید. هرکاری که ممکن است انجام دهید تا در رشتهی خودتان سرآمد بشوید تا به دلیل کارتان، پول بسیار خوبی به شما پرداخت شود.
دومین کلید پول است که تا جایی که میتوانید خوب از پولتان مراقبت کنید. به یاد داشته باشید که در درازمدت مهم این است که چقدر پول نگه میدارید. در برابر خواسته بیشترمردم مبنی بر گرایش طبیعی به هدر دادن و خرج کردنهای هوسی مقاومت کنید و مثل آنهایی نباشید که هر چقدر هم درآمد داشته باشند، آخر ماه جیبشان خالی است. سومین کلید پول این است که هزینههای زندگیتان را کنترل کنید و کاهش بدهید. همیشه درهر کاری که میکنید، دنبال موقعیتی برای صرفهجویی باشید. اقلام گران کمتربخرید. تصمیمگیری برای خریدهای مهم را یک روز، یک هفته و حتی یک ماه به تأخیر بیندازید تا وقتی در نهایت تصمیمتان رامیگیرید، تصمیم درستی باشد. همهی افراد ثروتمند در مورد پول و مخارجشان بسیار باملاحظه هستند و همین باعث شد که ثروتمند شوند.
بالاخره، چهارمین کلید شما این است که پولتان را حساب شده سرمایهگذاری کنید و تلاش کنید پولتان با حداکثر سرعت ممکن رشد کند. به دلیل معجزهی سود مرکب همراه خرید بلندمدت ومداوم سهام،میتوانید با پسانداز و سرمایهگذاری ده تا بیست درصد از مجموع درآمد ماهیانهتان در طول چند سال ثروتمند بشوید.
امروز دوره فوقالعادهای برای زندگیکردن است. درهیچ برههای امکان نداشته که بیشترازامروز پول دربیاورید، بیشتر پسانداز کنید، بیشتر بیندوزید و سریع پولتان را افزایش دهید. وظیفهی شما ایناست که ازطیف وسیع موقعیتهایی که دراختیارتان هستند، بهرهی کامل ببرید. وظیفهی شما این است کهاین قانونها را برای تحقق سرنوشت مالیتان به کارببندید و در دوران کاریتان ثروتمند شوید. موفق باشید.
موفق باشید.
رایان طبیب